جدول جو
جدول جو

معنی کرچی هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

کرچی هاکردن
مخروطی چیدن دسته های درو شده ی شالی یا گندم و یا جو در خرمن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

رفت و روب کردن، خانه تکانی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بی مهری، از عوارض غذهای سرد چون دل درد و جمع شدن آب در دهن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا کردن، من من کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به هنگام حمله در صفوف دشمن ایجاد شکاف نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
هموار کردن چاله های ایجاد شده در اثر جای پا در شالی زار
فرهنگ گویش مازندرانی
راندن
فرهنگ گویش مازندرانی
از پرحرفی حوصله کسی را سر بردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بچه زاییدن، کرایه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتب کردن، جور کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
فزونی یافتن، اضافه شدن، برآمدن برنج در حال پخت، ری آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی